تهران قدیم و سخنرانی که باعث خلوتی صف سینماهای لالهزار میشد
تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۲۲۰۶۲
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: شیخحسین انصاریان یکی از منبریهای قدیم و باسابقه تهران است که علاوه بر تهران، در بیشتر شهرهای کشور منبر رفته و همچنان در اینزمینه فعال است. اینشخصیت علمی و عرفانی با وجود درجه بالایی که در زمینه علوم دینی و فقهی دارد، سالهاست بهجای مرجعیت در حوزه منبر و سخنرانیهای مذهبیعرفانی و تالیف کتابهای مختلف و تصحیح متون مشغول است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کتاب زندگینامه و خاطرات حجتالاسلام والمسلمین شیخحسین انصاریان نوشته مجید جدیدی زمستان سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات سوره مهر منتشر و راهی بازار نشر شد. اینکتاب از نظر نقلقولها و مستنداتی که از بسیاری چهرههای مهم تاریخ معاصر ایران در خود جا داده، جای کار بسیار دارد. به بیان سادهتر، شیخحسین انصاریان را میتوان تاریخ شفاهی هیئات و منبرهای ۷۰ سال گذشته تهران دانست که چهرههای علمی، دینی، سیاسی، هنری و ... ایران در خاطراتش حضور دارند. بهدلیل اهمیت خاطرات وی پروندهای برای بررسی و مرور اینکتاب باز کردیم.
قسمت اول پرونده بررسی کتاب خاطرات شیخ حسین انصاریان با محوریت خاطرات وی از برهه اول انقلاب در پیوند زیر قابل دسترسی و مطالعه است:
«خاطرات شیخحسین انصاریان از نفوذ منافقین/تشکیل دایره مبارزه با منکرات و توبه ۴هزار گناهکار»
بخش دوم پرونده «مرد منبر و کتاب» به تولد، کودکی و نوجوانی تا مقطع دوراهی انتخاب حوزه یا دانشگاه توسط وی اختصاص دارد.
در ادامه مشروح بخش دوم اینپرونده را میخوانیم؛
* کودکی، خوانسار و تهران
حسین انصاریان صبح روز ۱۸ آبان ۱۳۲۳ هجری شمی همزمان با سالروز ولادت امام رضا (ع) در خانه پدربزرگش در خوانسار به دنیا آمد. بهطور طبیعی باید نامش را رضا میگذاشتند اما مادرش سهماه پیش از تولد، خوابی دیده بود که در آن به او گفتند فرزندی به دنیا خواهد آورد و باید اسمش را حسین بگذارد.
اجداد وی در شهر خوانسار، مشهور به طایفه مشایخ (شیخها) هستند که ریشهشان، قریشی و حجازی است. سلسله شیخها در خوانسار، انصاریهای منطقه خوزستان و جابریها در همانمنطقه و در گلپایگان و تهران، به جابربنعبدالله انصاری میرسد. ریشه جابر نیز با ۲۹ واسطه به حضرت اسماعیل (ع) میرسد.
شیخحسین انصاریان، دینداری را ازجمله ویژگیهای بارز مردم شهر خوانسار میخوانَد و ازجمله خاطراتی که از کودکیاش به خاطر دارد، فضای معنوی خاص اینشهر و وابستگی شدید مردمش به امام حسین (ع) است. «در هر محلهای علاوه بر مساجد که با حضور علمای بزرگی بسیار پررونق بودند، هیئت های مذهبی زیادی نیز وجود داشت که معمولا در طول سال یک شب از شبهای هفته، سی روز ماه رمضان، دهه اول ماه محرم و دهه آخر ماه صفر و در برخی از مناسبتها از حضور و سخنرانی علمای سخنور و صاحب نفس بهره میبردند...» (صفحه ۳۸) او میگوید اعتقاد مردم به روضهخوانهای خانگی، بسیار زیاد بود و بین اکثر مردم احترام ویژهای داشتند. پایههای اعتقاد دینی حسین انصاریان نیز در همینهیئتها شکل گرفت.
وقتی حاجمحمدباقر انصاریان پدر حسین پس از ۶ ماه از زندان آزاد شد، زمینه بازگشت به تهران فراهم شد و خانواده انصاریان دوباره به منزل خیابان لرزاده برگشت. سال ۱۳۳۵ شیخ علیاکبر برهان با توجه به تقاضای والدین کودکان و نوجوانان محله، توانست مجوز مقطع دبیرستان را از اداره فرهنگ تهران بگیرد و به اینترتیب حسین انصاریان بهعنوان دانشآموز مقطع هفتم ابتدایی در مدرسه برهان ثبتنام شدزمان یکسالگی حسین بود که پدرش تصمیم گرفت به تهران مهاجرت کند. منزل اینخانواده از ابتدا در منطقه جنوب شرق تهران، واقع در خیابان خراسان، خیابان لرزاده قرار داشت. آنزمان امام جماعت مسجد لرزاده، شیخ علیاکبر برهان بود که پایهگذار چندبرنامه مذهبی اثرگذار در تهران است: ایام شهادت امام صادق، ایام وفات حضرت زینب و مراسم دوماه ایام فاطمیه. شیخ علیاکبر برهان، پایهگذار چندجلسه دعای کمیل نیز در خانهها بود که در اینجلسات، معمولا خود دعا را میخواند. وی از شاگردان آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی و آیتالله سید علی قاضی در نجف و در تهران نیز شاگرد آیتالله شیخ ابراهیم امامزاده زیدی بود.
سال ۱۳۳۲ پس از اتمام کلاس چهارم دبستان، پدر حسین از یکسو بهخاطر مشکلات شدید اقتصادی در بازار، و از سوی دیگر بهخاطر ارتباط با فداییان اسلام که احتمال دستگیریاش را افزایش میداد، خانواده خود را به خوانسار برد. اما در نهایت در خوانسار دستگیر و به تهران منتقل شد. در خوانسار، حسین بهجای تحصیل در مقطع پنجم ابتدایی، در مکتبخانه ثبتنام شد. تحصیل در مکتبخانه، فاقد کارنامه و مدرک تحصیلی بود. کمی بعدتر، مدرسه جامعه تعلیمات اسلامی در خوانسار شکل گرفت و آموزشوپرورش خوانسار نیز، شیخ حسینعلی ساعی را که سابقه ۳۰ سال مکتبداری داشت، بهعنوان معلم رسمی اینمدرسه استخدام کرد. دانشآموزان زیادی از مقطع اول تا ششم ابتدایی در اینمدرسه ثبتنام کردند و حسین هم در کلاس پنجم ثبتنام کرد.
سال ۱۳۳۴ در زمان تحصیل در دوره ششم ابتدایی بود که حسین، به اتفاق چندنفر از دوستان همکلاسی خود هیئتی بهنام انصار الحسین تشکیل داد. بچههای اینهیئت با پول توجیبی خود، وسایلی مثل قوری، استکان و منقل خریداری کردند. برنامه اینهیئت، شبهای جمعه بود که حدود ۴۰ نفر از دانشآموزان مدرسه جامعه تعلیمات اسلامی گرد هم جمع میشدند. گاهی هم حسین برای آنها سخنرانی میکرد. اینهیئت تا سال ۱۳۴۱ که حسین انصاریان در تهران حضور داشت، هر هفته مراسم داشت اما پس از اینکه او به قم رفت، اعضای هیئت نیز پراکنده شدند و هیئت نیز تعطیل شد.
تابستان ۱۳۳۴ وقتی حاجمحمدباقر انصاریان پدر حسین پس از ۶ ماه از زندان آزاد شد، زمینه بازگشت به تهران فراهم شد و خانواده انصاریان دوباره به منزل خیابان لرزاده برگشت. سال ۱۳۳۵ شیخ علیاکبر برهان با توجه به تقاضای والدین کودکان و نوجوانان محله، توانست مجوز مقطع دبیرستان را از اداره فرهنگ تهران بگیرد و به اینترتیب حسین انصاریان بهعنوان دانشآموز مقطع هفتم ابتدایی در مدرسه برهان ثبتنام شد. او میگوید در کلاس هفتم آهسته آهسته طبع شعر و شاعری در او به وجود آمد و توانست چهلپنجاه شعر بگویم.
* پدربزرگهایی که روحانی بودند اما از امتیازات روحانیت استفاده نمیکردند
در ایام کودکی حسین انصاریان، بهخاطر گرمای هوای تابستانی تهران، او را به خوانسار میبردند که نزد پدربزرگش حاجشیخ میرزا رحیم میماند. او درباره خلقوخوی پدربزرگش میگوید هیچکس حتی یکبار نیز چه در خانه چه در بیرون، تلخی و عصبانیت او را ندید و هر مشکل و ناراحتی که پیش میآمد، با خوشرویی و مهربانی حل میکرد. میرزا رحیم بهخاطر زهد فراوان، خود را لایق لباس روحانیت نمیدانست و ملبس نبود و تجارت پیشه کرده بود. خانه میرزارحیم دو طبقه داشت که تولد حسین هم در یکی اتاقهای اینخانه اتفاق افتاد.
آقا سید محمدباقر مصطفوی پدربزرگ مادری حسین انصاریان هم عارفی زاهد و از نوادگان امام جواد (ع) بود. او هم با اینکه روحانی بود و لباس روحانیت به تن داشت، از سهم سادات استفاده نمیکرد و در بازار خوانسار واسطهگری میکرد. یکی از خاطرات شیخحسین انصاریان از پدربزرگ مادری خود این است که مسئولیت اداره چایی روضه را به عهده داشت. همچنین زمانیکه اولین شعبه بانک ملی در خوانسار افتتاح شد، گفته بود بازار دارد آلوده به ربا میشود و دیگر پا در این بازار نمیگذارد. به همین دلیل دیگر تا آخر عمر به بازار نرفت و زندگیاش را با نماز و روزه استیجاری به سر برد.
حاجمحمدباقر انصاریان پدر شیخحسین
* فراریبودن پدر از منبرهای بیمایه و انتقاد از روحانیون کمسواد
مردم تهران و خوانسار قدیم، میترسیدند فرزندانشان را در مدارس دولتی ثبتنام کنند و دختران خود را نیز مطلقا به اینمدارس نمیفرستادند. بههمیندلیل محمدباقر انصاریان پدر حسین را در مکتبخانه ثبتنام کردند. پدرِ شیخحسین پس از پایان مکتبخانه، مشغول تحصیلات دینی شد و به منبرهای علمی متلزم شد. طبق روایت فرزندش، وی از هماندوران جوانی از منبرهای بیمایه گریزان بود و گاهی به روحانیون کمسوادی که روی منبر میدید نامه مینوشت و به تندی از مطالبی که میگفتند انتقاد میکرد.
حاجمحمدباقر انصاریان پس از آنکه به تهران آمد، مدتی شاگرد یک پارچهفروش بود. سپس در یک سهراهی بازار تهران مغازهای اجاره کرد و به خرید و فروش روغن و برنج و چای مشغول شد. بعد از مدتی هم فقط به فروش برنج پرداخت. شیخحسین انصاریان میگوید پدرش بسیار سادهزیست بود و در زمینه تربیت فرزندان نیز نه خیلی بچهها را به حال خود رها میکرد که به هر شکلی بار بیایند و نه آنچنان سخت میگرفت که از خانه فراری باشند. محمدباقر انصاریان به نماز فرزندانش اهمیت زیادی میداد. از نظر عقاید سیاسی نیز بهطور عجیبی دلبسته گروه فداییان اسلام بود و در جلسات و متینگهای آنها شرکت میکرد. پس از اعدام سران فداییان اسلام توسط حکومت محمدرضا پهلوی نیز به ۶ ماه زندان محکوم شد که در اینمدت حق ملاقات با خانواده و دوستان را نداشت. چون جرمش از نظر حکومت سنگین بود.
مادر شیخحسین انصاریان سال ۱۳۸۳ درگذشت و پدرش نیز دو سال بعد در ۸۷ سالگی همزمان با روز هفتم محرم ۱۳۸۵، سر سجاده نماز از دنیا رفت.
روزگاری پای منبر علمایی مثل سید اسماعیل شفیعی و یا سیدمهدی قوام، هیچشعر و روضهای را پیش از اینکه عالمی آن را تایید کند، نمیخواندند. اما متاسفانه در روزگار کنونی این رسم نیکو و الهی از بین رفته و برخی افراد با سبکهای سخیف و مطالب کذب و تحریفشده مداحی میکنند* حالوهوای تهران در روزگار کودکی و نوجوانی شیخحسین
شیخحسین انصاریان در بخشی از خاطرات خود از دیروز و امروز تهران میگوید: «این شهر امروز تبدیل به کویری شده که میلیونها نفر در آن زندگی میکنند ولی به اندازه کافی آب برای رفع عطش روحی نمییابند.» (صفحه ۸۴) اینمنبری قدیمی تهران میگوید امروز تهران تبدیل به مدارس آیات خلت من تلاوه شده است. ناسپاسان و غربزدگان و مرفهان بیدرد و خوشگذرانان از وضع فعلی تهران دلخوش و راضی و مومنینی که در آن ماندهاند دردمند و پریشان خاطرند. روزگاری پای منبر علمایی مثل سید اسماعیل شفیعی و یا سیدمهدی قوام، هیچشعر و روضهای را پیش از اینکه عالمی آن را تایید کند، نمیخواندند. اما متاسفانه در روزگار کنونی این رسم نیکو و الهی از بین رفته و برخی افراد با سبکهای سخیف و مطالب کذب و تحریفشده مداحی میکنند.
کسب و کار حلال بازاریان و کسبه تهران نیز ازجمله موضوعاتی است که شیخحسین انصاریان در خاطرات کودکی خود به آنها اشاره کرده است. او میگوید: «در بازار تهران کاسبی را میشناختم که به شاگردش گفته بود: مزد شاگردی تو و خرج من و منزلم در بیست و چهار ساعت حدود سه تومان است؛ وقتی ما میفروشیم مینویسیم. اگر از فروشمان به مقدار سه تومان سود کردیم، از آن به بعد دیگر حق سود کشیدن روی اجناس را نداری و باید اجناس را به همان قیمت خرید به مسلمانها بفروشیم تا دل پیامبر را از خودمان شاد کنیم.» (صفحه ۱۰۸)
روایت میکند در ایام تعطیلات نوروز، مذهبیهای متمول تهران معمولا به مکه یا سوریه میرفتند و آنهایی که از نظر زندگی، پایینتر بودند به مشهد یا قم میرفتند. خانواده پدری وی از آندسته خانوادههایی بود که بیشتر تعطیلات عید نوروز را در قم سپری میکردند. برخی از شبهای جمعه هم پدرش، خانواده را به حرم حضرت عبدالعظیم (ع) میبرد و شب را در باغ طوطی میماندند. ساعت یک بامداد، شبهای جمعه گاهی پدرم ما را به حرم حضرت عبدالعظیم میبرد و شب را در باغ طوطی میماندیم. ساعت حدود یک شب، قرائت دعای کمیل در اطراف حرم اعم از مقبرهها، شبستانها و اتاقهای سحن شروع میشد و پیش از دعا همه مردم نماز شب میخواندند.
آیتالله علیاکبر برهان امامجماعت مسجد لرزاده، بهگفته شیخحسین بهشدت نگران وضع آنروزگار تهران بود و وجود مراکز فساد بهویژه در لالهزار و خیابان شاهآباد آزارش میداد. بههمیندلیل بارها روی منبر گفته بود از سرانجام اینحال و روز تهران میترسد. مراسمهای احیای شبهای قدر شیخعلیاکبر برهان حال و هوای معنوی عجیبی داشته و خود نقش زیادی در تربیت نوجوانان آنروز ازجمله حسین انصاریان داشته است. اینعالم دینی بین راه مکه و جده از دنیا رفت.
او در اینجلسه برای اولینبار با سیدمهدی لالهزاری و منبرش آشنا شد. وی در برههای بهجای پدرش در مسجد لالهزار به منبر میرفت و عصرهای جمعه که جمعیت زیادی برای رفتن به سینما و تئاتر در خیابان لالهزار حضور داشتند، میگفت بلندگوهای مسجد را که مشرف به خیابان بود باز کنند تا صدای جلسه سخنرانی و روضه به گوش مردم برسدسال ۱۳۳۵ که حسین انصاریان حدودا ۱۲ سال داشت، مهمترین و مشهورترین روضه عاشورا در مسجد میرزاموسی، بین مسجد جامع و چهارسوق بزرگ بازار تهران برگزار میشد. در آنمقطع بیش از ۱۰۰ سال بود که صنف بزازها آنجا روضه میخواندند. به همینخاطر به مسجد بزازها معروف بود. در اینجلسه روضه، برای هیچکاری کارگر نمیگرفتند؛ از کسی که پای چای بود، کسی که استکان میشست و شخصی که کاسه استکانشویی را عوض میکرد تا کسی که منقل را روشن میکرد، همه از تاجرهای سرشناس تهران بودند. یکی از کسانی که در اینمسجد منبر میرفت، شیخ رضا سراج بود و یکی از مستمعین جدی او در دهه عاشورا رسول ترک بود. شیخحسین در کتاب خاطرات خود میگوید کاملا چهره و شکل گریه و نالههای رسول ترک را به یاد دارد. او همچنین در فراز دیگری از خاطراتش میگوید سابق بر این، در تهران اینچنین بود که غالب اهل منبر، مجتهد مسلّم بودند.
* شیخحسین در کمیلخوانی میراثدار کیست؟
حسین انصاریان، زمان تحصیل در مقطع ششم ابتدایی (۱۳۳۵)، با هیئت انصارالحجه آشنا شد که برخی از اصحابش، همکاران پدرش در بازار بودند. او در اینجلسه برای اولینبار با سیدمهدی لالهزاری و منبرش آشنا شد. وی در برههای بهجای پدرش در مسجد لالهزار به منبر میرفت و عصرهای جمعه که جمعیت زیادی برای رفتن به سینما و تئاتر در خیابان لالهزار حضور داشتند، میگفت بلندگوهای مسجد را که مشرف به خیابان بود باز کنند تا صدای جلسه سخنرانی و روضه به گوش مردم برسد. نحوه سخنرانی و تُن صدای خاص اینمنبری قدیم تهران باعث میشد صف سینما خلوت شود.
اولینباری که حسین انصاریان در مراسم دعای کمیل سیدمهدی لالهزاری شرکت کرد، کلاس ششم بود. او روایت میکند آقای لالهزاری روی منبر قرار گرفت و برای شروع دعا همه چراغهای مجلس را خاموش کردند. در همینجلسه، حسین متوجه شد سیدمهدی کل دعای کمیل را از حفظ میخواند. همینحالات روحی او باعث شد حسین نوجوان به فکر حفظ کمیل و خواندنش بهروش سیدمهدی لالهزاری بیافتد. شیخحسین میگوید تحت تاثیر همانجلسه اولی که به مجلس دعای کمیل سیدمهدی رفت، تصمیم به حفظ کمیل گرفت و ظرف دو روز ایندعا را حفظ کرد. او در کتاب خاطرات خود درباره سیدمهدی لالهزاری میگوید: «برای سپاس از ایشان وظیفه خود میدانم که بگویم دعای کمیل خواندن من الهامگرفته و ریشه در دعای کمیل ایشان دارد.» (صفحه ۷۶)
آیتالله سیدمحمدمهدی میرحجازی (لالهزاری)
یکی از منبرهای معروف قدیم تهران، سیدمهدی قوام است که خاطره کمکش به یک زن گناهکار برای توبه، ازجمله حکایتهای معروف مربوط به اینعالم و عارف تهرانی است. شیخحسین انصاریان در فرازی از کتاب خاطرات خود با اشاره به اینخاطره و دیگر کرامات سیدمهدی قوام، میگوید اینسخنران به هر مجلس روضه یا سخنرانی که دعوت میشد، اجابت میکرد؛ حتی اگر به خانقاه دراویش دعوت میشد، میرفت و دعوت کسی را رد نمیکرد.
حسین انصاریان، در دوران نوجوانی و زمان تحصیل در مدرسه برهان، با هیئتی به نام بنیفاطمه آشنا شد که یکی از معروفترین و شلوغترین هیئات تهران بود و صبحهای جمعه برنامه داشت. آنسالها غالب هیئتها حسینیه نداشتند و بهصورت سیار در منازل برنامه برگزار میکردند.
ایشان گفت: هر دو محل علم است؛ دانشگاه و حوزه؛ اگر تو به دانشگاه بروی زبان بسته خواهی شد اما اگر به قم بروی بلبلی خواهی شد که وارد چمن شده و صدایت به زبیایی آشکار خواهد شدمدرسه برهان از کلاس نهم به بالا را نداشت. مهمترین دبیرستان دینی آنزمان تهران هم، دبیرستان جامعه تعلیمات اسلامی جعفری بود که دانشآموزان شاگرد اول را مجانی ثبتنام میکرد. حسین انصاریان هم که شاگرد اول بود، موفق به ثبتنام رایگان در اینمدرسه شد و تا پایان مقطع دبیرستان در اینمدرسه تحصیل کرد.
فروردین ۱۳۴۰ حسین انصاریان شانزدهساله بود که آیتالله العظمی بروجردی درگذشت. خاطره او از ایناتفاق این است که بلافاصله تمام مغازههای تهران بسته شد و پرچمهای سیاه به اهتزار درآمد. هرچه ماشین سواری، اتوبوس و شرکت واحد هم که در خیابانهای تهران بود، برای رفتن به قم مسافر سوار میکرد.
* دو راهی انتخاب حوزه یا دانشگاه؟
تابستان ۱۳۴۰ پس از گرفتن مدرک دیپلم، حسین انصاریان برای رفتن به حوزه علمیه قم یا دانشگاه تردید داشت. آیتالله محمدمهدی محیالدین الهی قمشهای یکی از چهرههای تاثیرگذاری است که او در نوجوانی و جوانی از آنها تاثیر گرفته است. در خاطره مربوط به دو راهی انتخاب حوزه یا دانشگاه، هم حسین انصاریان، اینشخصیت را در حرم امام رضا دیده و به او میگوید مدارک لازمش برای دانشگاه آماده شده اما دلش با حوزه است. شیخحسین درباره پاسخ آیتالله الهی قمشهای میگوید: «ایشان گفت: هر دو محل علم است؛ دانشگاه و حوزه؛ اگر تو به دانشگاه بروی زبان بسته خواهی شد اما اگر به قم بروی بلبلی خواهی شد که وارد چمن شده و صدایت به زبیایی آشکار خواهد شد.»
ادامه دارد...
کد خبر 5877681 صادق وفاییمنبع: مهر
کلیدواژه: شیخ حسین انصاریان کتاب خاطرات شیخ حسین انصاریان انتشارات سوره مهر روضه خوانی روضه خانگی روضه های خانگی تهران قدیم مسجد لرزاده خوانسار فدائیان اسلام انقلاب اسلامی ایران اربعین 1402 کتاب و کتابخوانی اربعین حسینی معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد معرفی کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بنیاد ملی بازی های رایانه ای ایران نقد کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران ترجمه انتشارات سوره مهر شیخ حسین انصاریان حسین انصاریان برای رفتن مدرسه برهان کتاب خاطرات خاطرات خود او می گوید مکتب خانه دعای کمیل آیت الله خواهی شد پدر حسین آشنا شد ثبت نام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۲۲۰۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسامی نامزدهای مرحله دوم انتخابات مجلس در حوزه انتخابیه تهران اعلام شد
معاون استاندار تهران با اشاره به آغاز تبلیغات دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی از سیزدهم اردیبهشت، اسامی نامزدهای راه یافته به این مرحله از حوزه انتخابیه تهران را اعلام کرد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا و به نقل از روابط عمومی فرمانداری تهران، احمد قیومی امروز _چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت_ اسامی ۳۲ نامزد دور دوم انتخابات نمایندگی دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی را در این حوزه انتخابیه اعلام کرد.
وی با اشاره بر اهمیت رعایت قانون از سوی داوطلبین و بهره گیری از چارچوب آن افزود: تبلیغات انتخابات از ۱۳ اردیبهشت ماه آغاز و تا ۲۴ ساعت قبل از شروع اخذ رای ادامه خواهد داشت، لذا ۳۲ نامزد انتخابات با رعایت قانون شور و شعف انتخاباتی را به شکل مطلوبی در حوزه انتخابیه تهران به نمایش بگذارند.
فرماندار مرکز حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس اسامی و مشخصات ۳۲ نامزد دور دوم انتخابات نماینده مجلس شورای اسلامی را به شرح زیر اعلام کرد:
سعید آجورلو فرزند محمد کد نامزد ۲۱
ریحانه خالقی فرزند محمدعلی کد نامزد ۲۳
صالح اسکندری فرزند عباس کد نامزد ۲۴
عطا بهرامی فرزند علی اکبر کد نامزد ۲۵
علی اصغر پورمحمدی فرزند عباس کد نامزد ۲۶
علی تهرانی مقدم فرزند محمد کد نامزد ۴۳
ابوالقاسم جراره فرزند یوسف کد نامزد ۲۷
محمدحسین حسین زاده بحرینی فرزند محمدعلی کد نامزد ۲۸
حسن خجسته باقرزاده فرزند حاج اسمعیل کد نامزد ۲۹
مجتبی رحمان دوست فرزند مرتضی کد نامزد ۳۱
غلامحسین رضوانی فرزند عبدالرضا کد نامزد ۳۲
سمیه رفیعی فرزند عزت اله کد نامزد ۳۴
عبدالحسین روح الامینی نجف آبادی فرزند رضا کد نامزد ۳۵
مجتبی زارعی فرزند حسین کد نامزد ۳۶
محمد سراج فرزند احمدعلی کد نامزد ۳۷
علیرضا سلیمی فرزند علی اصغر کد نامزد ۳۸
مهدی شریفیان فرزند هرمز کد نامزد ۳۹
حسین صمصامی مزرعه آخوند فرزند حبیب اهل کد نامزد ۴۱
زهره طبیب زاده نوری فرزند محمود کد نامزد ۴۲
ابوالفضل ظهره وند فرزند عباس کد نامزد ۴۵
ابراهیم عزیزی فرزند قنبر کد نامزد ۴۶
مهدی عسگری فرزند محمدرضا کد نامزد ۴۷
پیمان فلسفی فرزند مرتضی کد نامزد ۴۸
فاطمه قاسم پور فرزند عبدالعلی کد نامزد ۴۹
زینب قیصری فرزند مطلب کد نامزد ۵۱
سمیه گل پور چمرکوهی فرزند سلمان کد نامزد ۵۲
زهره سادات لاجوردی فرزند سیداسداله کد نامزد ۵۳
سیدمرتضی محمودی فرزند سیدداود کد نامزد ۵۴
سیدنظام الدین موسوی فرزند سیدجواد کد نامزد ۵۶
احمد نادری فرزند حسین کد نامزد ۵۷
حسین نجابت فرزند حیدرعلی کد نامزد ۵۸
بیژن نوباوه وطن فرزند علی اکبر کد نامزد ۵۹
کد خبر 749658